بارقه ی امــــــــــــــید....


غم

غم بسیار مدلل، دشمن تا بن دندان مسلح ماست.

اگر به خاطر تزکیه ی روح، قدری غمگین باید بود- که البته باید بود- ضرورت است که چنین غمی، انتخاب شده باشد نه تحمیل شده.

غصه، منطق خود را دارد. علیه منطق غصه حتی اگر منطقی ترین منطق هاست، آستین هایت را بالا بزن!

غم محصول نوع روابطی است که در جامعه شهری ما و در جهان ما وجود دارد. علیه محصول، علیه طبیعت و علیه هر چیز که غم را به سلطه گرانه و مستبدانه به پیش می راند، برپا باش!

زمانی که اندوه به عنوان یک مهاجم بد قصد سخت جان می آید، نه یک شاعر تلطیف کننده ی روان، حق است که چنین مهاجمی را به رگبار خنده ببندی..........

عزیز من !

قایق کوچک دل به دست دریای پهناور اندوه مسپار !

لااقل بادبانی بر افراز، پارویی بزن و برخلاف جهت باد تقلایی کن !

سخت ترین توفان، مهمان دریاست نه صاحب خانه آن !

توفان را بگذران

و بدان که تن سپاری تو به افسردگی، به زیان بچه های ماست و به بچه های دنیا.

آخر آنها شادی صادقانه را باید ببینند تا بشناسند...

 

 

نويسنده: f.j | تاريخ: یک شنبه 19 / 1 / 1390برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |

زندگی

شنیدم که در تأیید سخن دوستی که از بد روزگار می نالید ناخواسته و به همدردی می گفتی: "بله ...درست است. زندگی، واقعا خسته کننده ، کسالت آور و یکنواخت شده است...

اما این درست نیست عزیز من، اصلا درست نیست.

هرگز از زندگی آن گونه که انگار گلدانی ست بالای طاقچه یا درختی در باغچه، جدا از تو و نیروی تغییر دهنده ی تو، گله مکن.

هرگز از زندگی آن گونه سخن مگو که گویی بدون حضور تو، بدون کار تو، بدون نگاه انسانی تو، بدون توان درگیری و مقاومت تو، بدون مبارزه ی تو، پافشاری تو، سرسختی تو، محبت تو، ایمان تو، نفرت تو، خشم تو، فریاد تو و انفجار تو، باز هم زندگی ست و می تواند زندگی باشد.

عزیز من!

ما نکاشته هایمان را درو نمیکنیم.

پس به آن دوست بگو خستگی کاشته ای که خستگی برداشته ای.

اینک به مدد نیرویی که در دست توست چه بخواهی و چه نخواهی زمانی از دست خواهد رفت، چیزی نو و پرنشاط بساز....

نويسنده: f.j | تاريخ: یک شنبه 19 / 1 / 1390برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |

فرصتی دیگر

گاهی اوقات آرزو می کنیم ای کاش فرصت دیگری داشتیم،

تا دوباره از نو آغاز کنیم.

فرصتی دیگر تا اشتباهاتمان را جبران کنیم

و شکست هایمان را به پیروزی تبدیل کنیم

برای یک شروع دیگر به زمان خاصی نیاز نیست.

تنها کافیست که واقعا بخواهی

و از صمیم قلب تلاش کنی

برای کمی بهتر زندگی کردن،

برای همیشه بخشنده بودن،

برای افزودن کمی نور آفتاب

به دنیایی که در آن زندگی می کنیم،

هرگز از امید دست برندار

فکر نکن که رشته ی کارها در دست تو نیست

همیشه فردایی هست،

و حتما فرصتی دیگر،

برای شروعی دیگر.

نويسنده: f.j | تاريخ: یک شنبه 19 / 1 / 1390برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |

هیچ گاه نا امید نشوید................

ممکن است مدتی را با حزن و اندوه سپری کرده باشید اما روزی بارقه ای از امیـــــــد را حس می کنید.... این را بدانید که پایان شب سیه سپید است ! هیچ گاه از معجزات زندگی ناامید نشوید....و خود را باور کنید، به خوبی عالم ایمان بیاورید و بدانید که می توانید دوباره امیدوار و شاد باشید.................

نويسنده: f.j | تاريخ: پنج شنبه 19 / 12 / 1389برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |

خانه ی قدیمی

 سلام

امشب میخوام یکی از شعرای قشنگ دوران ابتدایی مو واستون بذارم، این شعرو از کتاب شعر صدای سبز انتخاب کردم، یادمه این کتابو از نمایشگاه کتاب که برای اولین بار از طرف مدرسه رفته بودم خریدم. (به صورت ستونی بخونید)

خانه ی قدیمی

در انتهای کوچه ی ما                                         یک مرد چاق امروز آمد

یک خانه ی پیر و قدیمی است                             آن را نگاهی کرد و خندید

میبینم آن را چند سال است                               یک کارگر همراه او بود

در فکر تعمیرش کسی نیست                              قلبم برای خانه لرزید


من باز هم دیروز او را                                          امروز بعداز ظهر دیدم

در انتهای کوچه دیدم                                          در کوچه جای خانه خالیست

با رنگ آبی، رنگ آجر                                          احساس کردم کوچه دیگر

نقاشی آن را کشیدم                                         در چشم هایم آشنا نیست


احساس کردم غصه دارد

از شیشه هایش بود پیدا

با اینکه در نقاشی ام بود

آن شیشه های کهنه زیبا

 

 

نويسنده: f.j | تاريخ: چهار شنبه 2 / 12 / 1389برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |

جملاتی بسیار زییا از بزرگان در مورد زنان

 

برای خواندن جملات به ادامه مطلب مراجعه کنید.


ادامه مطلب
نويسنده: f.j | تاريخ: دو شنبه 30 / 11 / 1389برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |

جملات زیبا و آموزنده

بالاترین عشق، عشقی است که همه چیز می دهد و هیچ چیز نمی خواهد، مثل عشق خداوند به تو.


کسی را که امــــیدوار است، هیچ گاه ناامـــــــید نکن، شاید امـــــــید تنها دارایی او باشد...

 


در بدترین روزها امیدوار باش

                              زیرا زیباترین باران ها از سیاه ترین ابرهاست

 

 

من آن چیز یا آن کس را خیلی دوست دارم 

امـــــا 

بدون آن نیز می توانم خوشبخت باشم

  

وقتی زندگی چیز زیادی به شما نمی دهد، بخاطر این است که چیز زیادی از آن نخواسته اید...


خدا بینهایته اما به اندازه فهم هرکس کوچیک میشه و به قدر نیاز هرکس پایین میاد و به قدر آرزوی هرکس گسترده و به قدر ایمان هرکس کارگشا میشه...


ابرها به آسمان تکیه می کنند، درخت ها به زمین و ما انسان ها به مهربانیهای یک دیگر !


باران نباش تا با التماس به پنجره بکوبی که نگاهت کنند، ابر باش تا با التماس نگاهت کنن تا بباری.

 

همیشه تلخ ترین لحظات آدم توسط کسی ساخته می شوند 

که شیرین ترین لحظات برای او ساخته شده است.

  

هیچ کس لیاقت اشک های تو را ندارد و کسی که چنین ارزشی دارد باعث اشک ریختن تو نمی شود.

 

 

هرگاه در غروب عاطفه ها تنها شدی، به یاد کسی باش 

که در تنهایی به یادت باشد


 

وقتی بارون میاد حضور خدا چقدر بهتر حس میشه، می دونی بارون یعنی چی؟ 

بارون یعنی 

. 

. 

. 

نقطه چیـــــــــن تا خـــــــــدا 

***

زندگی هدیه خداست به تو، طرز زندگی کردن تو هدیه توست به خدا.


پرواز اعتماد را با هم تجربه کنیم وگرنه می شکند بالهای دوستی مان...


همیشه به عشقی اعتماد کن که بدونی پیشت می مونه نه به کسی که بگی دوست دارم و بهش اعتماد کنی.


عشق را می توان در دستان خسته ی پدر و نگاه نگران مادر دید.


سخاوت را از باران یاد بگیر که بر سر فقیر و غنی به یک اندازه می بارد.

 

صدها هزار نفر برای آمدن باران دعا می کنند غافل از آنکه :خدا با کودکی است که چکمه هایش سوراخ است.


مهربانی را وقتی دیدم که کودکی خورشید را در دفتر نقاشی اش سیاه کشید تا پدر کارگرش زیر نور آفتاب نسوزد.


آدمی رو که خواب باشه میشه بیدارش کرد هرچند سخته ولی کسی رو که خودشو به خواب زده هرگز!


پربارترین گنج قلبی عاشق است که با همه ی آرامش عاشق دیدار مهدی(عج) است.


گاهی آنقدر غرق در آرزوهایت می شوی که فکر نمی کنی شاید خودت آرزوی کسی باشی.


هنگامی که سختی به نهایت رسد، گشایش فرا رسد و آن هنگام که حلقه های گرفتاری تنگ شود، آسایش درآید.


شاید زندگی آن جشنی نباشد که آرزویش را داشتی ولی حال که به آن دعوت شده ای تا می توانی زیبا برقص...


نويسنده: f.j | تاريخ: یک شنبه 29 / 11 / 1389برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |

همآغوش امیـــد

 هو العزیـز

همیشه به این فکر کن که چقدر از راه را رفته ای، نه اینکه چه مقدار از راه باقی مانده است. به نعمت هایی که داری بیندیش، نه به آنچه که از دست می دهی. هر وقت به مشکلی برخوردی نگو چرا من؟ همان طور که وقتی به موفقیتی می رسی، نمی گویی چرا من؟ هیچ دعایی بدون پاسخ نمی ماند، بلکه در آن زمان پاسخ نه است، ایمانت را حفظ کن، ترس را از خودت دور کن، شک هایت را باور کن. زندگی رازی است که باید حل شود نه مشکلی که رفع گرددد! به یاد داشته باش زندگی بسیار شیرین است اگر بدانی که چگونه زندگی کنی.

                  حافظا چون غم و شادی جهان درگذر است

            بهتر آن است، که من خاطر خود خوش دارم

نويسنده: f.j | تاريخ: یک شنبه 29 / 11 / 1389برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |

خدا می داند...

خدا می داند که چقدر سخت تلاش کرده ای

وقتی سخت گریسته ای و قلبت مملو از درد است

خدا اشکهایت را شمرده است

وقتی احساس می کنی زندگیت ساکن است، خدا انتظارت را می کشد

وقتی هیچ اتفاقی نمی افتد تو گیج و ناامیدی،

خدا برایت جوابی دارد

اگر ناگاه دیدگاه روشنی در مقابلت آشکار شد

و اگر بارقه ی امیدی جرقه زد،

خدا در گوشت نجوا کرده است

وقتی اوضاع روبراه می شود و تو

چیزی برای شکر کردن داری،

خدا تو را بخشیده است

وقتی اتفاقات شیرین و دلچسبی رخ داده و

سراسر وجودت لبریز از شادی گشته

خدا به تو لبخند زده است

به یاد داشته باش:

هر جا که هستی و با هر احساس،

                                                    خــــــــدا می داند !

نويسنده: f.j | تاريخ: یک شنبه 29 / 11 / 1389برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |

یک آغوش گرم

در یک آغوش ساده همیشه چیزی هست

که قلبها را گرمی می بخشد

که وقت آمدن به خانه به تو خوش آمد می گوید

و جدایی را آسانتر می سازد

در آغوش کشیدن، سهیم شدن در خوشی ها و ناخوشی هاست

راهی ست برای دوستان که به یکدیگر بگویند

تو را برای آنچه هستی دوستت دارم

آغوش تو برای هر کسی می تواند باز باشد

کسی که برایش اهمیت قائلی

کسیکه دوستش داری

آغوش گرم تو راهیست برای بیان احساساتی

که در حرف و کلام نمی گنجد

براستی که در آغوش کشیدنی ساده می تواند

احساسی پاک و ماندنی در دیگران ایجاد کند

در هرکجا و با هر زبان

در آغوش کشیدن، نیازی به اسباب و لوازم ندارد

تنها دستانت را بگشا

و قلبت را نیز هم.

 

نويسنده: f.j | تاريخ: یک شنبه 29 / 11 / 1389برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |

خوشبختــــــــی

 خوشبختی نامه ای نیست که یک روز نامه رسانی زنگ در خانه ات را بزند و آنرا به دستهای عاشق تو بسپارد

خوشبختی، ساختن عروسک کوچکی ست از یک تکه خمیر نرم شکل پذیر...

به همین سادگی، به خدا به همین سادگی، اما یادت باشد که جنس آن خمیر باید از عشـــق و ایـــمان باشد نه هیچ چیز دیگر...

خوشبختی را در چنان هاله هایی از رمز و راز، لوازم و شرایط، اصول و قوانین پیچیده ی ادراک ناپذیر فرو نبریم که خود نیز درمانده در شناختنش شویم...

خوشبختی را چنان تعریف نکنیم که گویی سیمرغی باید، آنرا از قله ی قافی بیاورد.

خوشبختی، همین عطر محو و مختصر تفاهم است که در سرای تو پیچیده است...

و عطری ست باقی که از آغاز تا پایان این راه همیشه می توان بوییدش.

خوشبختی را ساده بگیریم ای دوست، ساده بگیریم.

خوشبختی را تنها به مدد طهارت جسم و روح در خانه ی کوچک مان نگه داریم.

 

نويسنده: f.j | تاريخ: یک شنبه 29 / 11 / 1389برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |